loading...
ایران مطلب Iran Content
نظرات و پیشنهادات شما در سایت ایران مطلب

با عنایت به اینکه نظرات و پیشنهادات شما کاربران گرامی در بهبود خدمات رسانی سایت ایران مطلب   نقش کاملا موثری ایفا می کنند لذا صمیمانه از شما خواهشمندیم با عنایت به حدیث شریف نبوی که «مومن آیینه مومن است»، شما نیـز آیینه ما باشیـد و با یادآوری نقاط قوت و ضعف سایت ایران مطلب  ما را از این فیض الهی محروم نفرمایید.



آخرین ارسال های انجمن

رحیم معینی کرمانشاهی

رحیم معینی کرمانشاهی در سال 1304 در یک خانواده اصیل در کرمانشاه دیده به جهان گشود . پدرش کریم معینی ، ملقب به سالارمعظم ، مردی شجاع و دلیر بود و به واسطۀ رفاقتی که با نصرت الدّوله فیروز داشت، چندی از طرف وی به حکومت فارس منصوب شد . معینی ابتدا به نقاشی پرداخت ولی با مخالفت خانواده آن را رها کرد . در شهریور 1320 و هم زمان با اشغال نظامی ایران و سقوط رضا شاه فعالیت های سیاسی خود را آغاز کرد و از طریق نوشتن مقاله های تند و صریح مخالفت های خود را آشکار ساخت . از جمله فعالیت های عمده ی او انتشار روزنامه انقلابی سلحشوران غرب بود که در پی آن گرفتار زندان و تبعید شد . بعد از مدتی به تهران باز گشت ، شیوه تازه ای در پیش گرفت و این بار غزل هایش وسیله نشان دادن خشم و اعتراضش نسبت به اوضاع اجتماعی قرار گرفت . حاصل فعالیت های ادبی او کتاب فطرت و مجموعه ای از اشعار است به نام ای شمع ها بسوزید . استاد معینی کرمانشاهی قبلا عشقی و بعد از مدتی شوقی و سپس امید و بالاخره معینی را برای تخلص برگزید .


==========================================

مرغ محبت

مرغ محبتم من ، كي آب و دانه خواهم
با من يگانگي كن ، يار يگانه خواهم


شمعي فسرده هستم ، بي عشق مرده هستم
روشن گرم بخواهي سوز شبانه خواهم


افسانه محبت ، هر چند كس نخواند
من سر گذشت خود را ، پر زين فسانه خواهم


بام و دري نبينم ، تا از قفس گريزم
بال و پري ندارم ، تا آشيانه خواهم


تا هر زمان به شكلي ، رنگي بخود نگيرم
جان و تني رها از ، قيد زمانه خواهم


مي آنقدر بنوشم ، تا در رهت چو بينم
مستي بهانه سازم ، گم كرده خانه خواهم

===============================

نفرین


نفرين ابد بر تو ، كه آن ساقي چشمت
دردي كش خمخانه ي تزوير ريا بود
پرورده مريم هم اگر چشم تو مي ديد
عيساي دگر مي شد و غافل ز خدا بود

نفرين ابد بر تو ، كه از پيكر عمرم
نيمي كه روان داشت جدا كردي و رفتي
نفرين ابد بر تو ، كه اين شمع سحر را
در رهگذر باد رها كردي و رفتي

نفرين بستايشگرت از روز ازل باد
كاينگونه ترا غره بزيبايي خود كرد
پوشيده ز خاك ، آينه حسن تو گردد
كاينگونه ترا مست ز شيدايي خود كرد

اين بود وفا داري و ، اين بود محبت؟
اي كاش نخستين سخنت رنگ هوس داشت
اي كاش ، كه در آن محفل دلساده فريبت
بر سر در خود ، مهر و نشاني ز قفس داشت

ديوانه برو ، ورنه چنان سخت ببوسم
لبهاي تو مي ريخته را ، كز سخن افتي
ديوانه برو ، ورنه چنان سخت خروشم
تا گريه كنان آيي و ، در پاي من افتي

ديوانه برو تا نزدم چنگ به گيسوت
صورتگر تو ، زحمت بسيار كشيده
تا نقش ترا با همه نيرنگ ، بصد رنگ
چون صورت بي روح ، بديوار كشيده

تنها بگذارم ، كه در اين سينه دل من
يكچند ، لب از شكوه ي بيهوده ببندد
بگذار ، كه اين شاعر دلخسته هم از رنج
يك لحظه بياسايد و ، يك بار بخندد

ساكت بنشين ، تا بگشايم گره از روي
در چهره من ، خستگي از دور هويداست
آسوده گذارم ، كه در اين موج سرشكم
گيسوي بهم ريخته بر دوش تو ، پيداست

من عاشق احساس پر از آتش خويشم
خاكستر سردي چو تو ، با من ننشيند
بايد تو زمن دور شوي ، تا كه جهاني
اين آتش پنهان شده را ، باز ببيند
==============================
کوه و کاه
سوختم در شوره زار عمر ، چون خودرو گياهي
ناله اي هم نيست تا سودا كنم با سوز آهي

نيستم افسرده خاطر هيچ از این افتاده پايي
صد هزاران روي دارد چرخ با چرخ كلاهي

ابر رحمت را گو ببارد ، تا بنوشد جرعه آبي
ساقه خشك گياه تشنه كام بي گناهي

من كيم ؟ جوياي عشقي ، از دل نامهرباني
من چه هستم ، هاله محو جمال روي ماهي

من چه ام ؟شمع شب افروزي بكوي بي وفايي
مشعل خود سوزي و تا سر نبرده شامگاهي

من كيم ؟ در سايه غم آرميده خسته صيدي
بال وپر بسته ، اسير و بندي بخت سياهي

جز صفاي خاطر محزون ، ندارم خصم جاني
جز محبت در جهان ، هر گز نكردم اشتباهي

مو مكن آشفته آخر بسته جان من بمويي
مگسلان پيوند ، بسته كوه صبر من بكاهي

يا سخن با من بگو ، تا خوش كنم دل را بحرفي
يا نوازش كن دلم را با نگاه گاه گاهي

هيچ مي داني چها مي دانم از چشم خموشت
رازها خواند دل من ، از سكوت هر نگاهي

داروي دردم تو داري نا اميد از در مرانم
اي بقربان تو جان دردمند من الهي

=========================================
کیمیای سبز
هیچ کس گمان نداشت این
کیمیای عشق را ببین
کیمیای نور را که خاک خسته را
صبح و سبزه می کند
کیمیا و سحر صبح را نگاه کن
جای بذر مرگ و برگ خونی خزان
کیمیای عشق و صبح
و سبزه آفریده است
خنده های کودکان وباغ مدرسه
کیمیای عشق سرخ را ببین
هیچ کس گمان نداشت این

========================================

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
فعالیت داشتن در فضای مجازی و پاک ماندن در آن ' تقوای دو چندان میخواهد. یادمان نرود گاهی با گناه به اندازه ی یک لایک فاصله داریم... یادمان نرود فضای مجازی هم "محضر خداست " نکند که شرمنده باشیم، امان از لحظه ی غفلت که فقط خدا شاهد است و بس...! گاهی روی مانیتور بچسبانیم "ورود شیطان ممنوع " مراقب دستی که کلیک میکند، چشمی که میبیند و گوشی که میشنود باشیم... و بدانیم و آگاه باشیم که خدا هم یک کاربر "همیشه آنلاین "است.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    شما جزو کدام دسته هستید؟
    ختم صلوات برای ظهور و سلامتی امام مهدی (عج)
    پیوندهای روزانه
    صفحات جداگانه
  • اشعار امام خمینی (ه)
  • اشعار شیما شاهسواران احمدی
  • اشعار نجمه زارع
  • اشعار سیدعلی صالحی
  • اشعار محمدعلی بهمنی
  • اشعار ايرج جنتی عطایی
  • اشعار یوسفعلی میرشکاک
  • اشعار محمد حسن بهرامیان
  • اشعار سید حمید رضا برقعی
  • اشعار کامبیز صدیقی کسمایی
  • اشعار رحیم معینی کرمانشاهی
  • اشعار محمد حسن بارق شفیعی
  • اشعار ملک الشعرای بهار
  • اشعار محمدرضا شفیعی کدکنی
  • اشعار مهدی اخوان ثالث
  • اشعار کارو دردربان
  • اشعار شیون فومنی
  • اشعار رهی معیزی
  • اشعار سیمین بهبهانی
  • اشعار شهریار
  • اشعار نیما یوشیج
  • اشعار فروغ فرخزاد
  • اشعار احمد شاملو
  • اشعار پروین اعتصامی
  • سهراب سپهری
  • از خجالت آب شد
  • از كيسه خليفه مي بخشد
  • از كوره در رفت
  • از پشت خنجر زد
  • راز دل به زن مگو با نو كیسه معامله نكن با آدم كم عقل رفیق نشو
  • یخش نگرفت
  • از آسمان افتاده
  • يك كلاغ ، چهل كلاغ
  • داستان ضرب المثل مرگ می خواهی برو گیلان
  • داستان ضرب المثل آقا گرگ عيدت مبارك
  • ضرب المثل به کرسی نشاندن حرف
  • داستان ضرب المثل زديم ولی نگرفت
  • داستان ضرب المثل خر بیار باقلا بار کن
  • داستان ضرب المثل اشتهايم آمد پس...
  • داستان ضرب المثل آن را كه گفتی اسمش را نبر و بردار بيار
  • ضرب المثل هم خدا را می خواهد هم خرما را
  • داستان ضرب المثل از كف دست مويی نمي رويد
  • داستان ضرب المثل از گردنم بيفتی انشااله
  • داستان ضرب المثل زر دادم و دردسر خریدم
  • تصاویر 510 شهید ولایتمدار شهرستان داراب
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 153
  • کل نظرات : 32
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 70
  • آی پی دیروز : 25
  • بازدید امروز : 109
  • باردید دیروز : 30
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 151
  • بازدید ماه : 109
  • بازدید سال : 2,194
  • بازدید کلی : 30,674
  • کدهای اختصاصی

    پیج رنک گوگل

    پیج رنک سایت شما

    پیج رنک

    عشق سنج آنلاین

    با سلام و عرض ادب خدمت شما سرور عزيز و گرامي به وب سایت ایران مطلب خوش آمدید